شرایط سخت و طاقت فرسا، شروع تحول زندگی من بود. پس از سالها زندگی در شرایطِ بد، تصمیم به تغییر همه چیز گرفتم… شهری که سالها در آن زندگی کرده بودم… شغلی که مدتها به آن پرداخته بودم… روابط و دوستانی که مهمترین بخشِ هر روزم بود… و باورهایی کهنه که دلیلِ اصلیِ وجود همه اینها بود… همه و همه را باید تغییر میدادم!!
نمیدانستم چگونه؟!
اما چیزی در درونم مثل یک احساس… یک ایمان، یک فریاد به من میگفت: اگر رؤیاهایت را باور کنی، آنها دیگر رؤیا نیستند!!!
و می دانی… سخت تر از همه، ساختنِ این باور بود…!
همهی عمر رؤیای تغییر را داشتهای! تغییرِ اوضاع، اتفاقات، آدمهای زندگیات، شغلت، درآمدت، خانه و ماشینت…
و داستانت اینطور شروع میشود که.. در یک آن..! چون یک آتشفشان، مصمم به آزاد ساختنِ خود، از آن گذشته میشوی… چون دیگر طاقتِ تکرارِ مدامِ همان نگرانیهای همیشگی را نداری!!!
شروع ِ تغییر، کاری بس دشوار بود… برای من که فقط یک راننده تاکسی بودم، تغییرِ آن همه باورهای محدود کننده، آن روشِ مرسومِ همیشگی، کارِ آسانی نبود…
در زمانی که افکارِ مزمنِ محدود کننده… نجوای همیشگی که هرگز از سخن گفتن درباره ترسها و نگرانیهایت باز نمیایستد، یک لحظه از تکرارِ مشکلات مالیات دم فرو نمیبندد و قسم خورده تا نا امیدت کند…
در آن لحظهها، به یک راهنمای راستین، یک هدایتگر، یک همسفر..! نیاز داشتم… یک مأمنِ دنج مثل این سایت و این خانواده … جایی که وقتی اوضاع سخت میشود… وقتی به ناامیدی نزدیک میشوم… وقتی ترسِ “اگر جواب ندهد چه؟!” در من رخنه میکند، شیوه نوینی از تفکر را به من بیاموزد.. و مرا از نجواهای ناامید کننده ذهن جدا و روزی نو را برایم آغاز کند…
با یک کلیپ انگیزشی، حتی یک جمله امید بخش، آرامش را جایگزین نگرانیها و ایمان را جایگزین ترسهایم نماید…!
با “آرامش در پرتو آگاهی” هماهنگی را، به درونم باز گرداند!
یا یک فایل مثل “همین لحظه ابهترین زمان برای شروع است” به من یادآور شود که برای شروع!!!، نیاز به سرمایه بالا نیست… همین حالا و از همین جا که هستم هم میتوانم شروع کنم!!!…
یا یک چیزی مثل روانشناسی ثروت، به من بگوید که تمامِ داستانِ پول فقط یک “باور” است… نه سرمایه اولیه، نه پدر و مادرِ پولدار، نه اوضاع اقتصادی، نه شهر و کشور، نه سن و سال و نه هیچ چیزِ دیگری…!
دلم یک راهنما مثل “قانون آفرینش” میخواست… تا نیرویی را در درونم که چیزهایی میبیند و آگاهی و یقینی دارد که من هنوز قادر به درکش نیستم را به یادم آورد.. تا به من بیاموزد “خداوند چگونه فکر میکند”…” چه قوانینی بر جهانش مقرر کرده“… ” جهان چگونه کار میکند”… و چگونه اتفاقاتِ زندگیام را به کنترل در آورم؟!!! چگونه هر آنچه را میخواهم تجربه کنم؟!
شرایط سخت و طاقت فرسا، شروع تحول زندگی من بود. پس از سالها زندگی در شرایطِ بد، تصمیم به تغییر همه چیز گرفتم… شهری که سالها در آن زندگی کرده بودم… شغلی که مدتها به آن پرداخته بودم… روابط و دوستانی که مهمترین بخشِ هر روزم بود… و باورهایی کهنه که دلیلِ اصلیِ وجود همه اینها بود… همه و همه را باید تغییر میدادم!!
نمیدانستم چگونه؟!
اما چیزی در درونم مثل یک احساس… یک ایمان، یک فریاد به من میگفت: اگر رؤیاهایت را باور کنی، آنها دیگر رؤیا نیستند!!!
و می دانی… سخت تر از همه، ساختنِ این باور بود…!
همهی عمر رؤیای تغییر را داشتهای! تغییرِ اوضاع، اتفاقات، آدمهای زندگیات، شغلت، درآمدت، خانه و ماشینت…
و داستانت اینطور شروع میشود که.. در یک آن..! چون یک آتشفشان، مصمم به آزاد ساختنِ خود، از آن گذشته میشوی… چون دیگر طاقتِ تکرارِ مدامِ همان نگرانیهای همیشگی را نداری!!!
شروع ِ تغییر، کاری بس دشوار بود… برای من که فقط یک راننده تاکسی بودم، تغییرِ آن همه باورهای محدود کننده، آن روشِ مرسومِ همیشگی، کارِ آسانی نبود…
در زمانی که افکارِ مزمنِ محدود کننده… نجوای همیشگی که هرگز از سخن گفتن درباره ترسها و نگرانیهایت باز نمیایستد، یک لحظه از تکرارِ مشکلات مالیات دم فرو نمیبندد و قسم خورده تا نا امیدت کند…
در آن لحظهها، به یک راهنمای راستین، یک هدایتگر، یک همسفر..! نیاز داشتم… یک مأمنِ دنج مثل این سایت و این خانواده … جایی که وقتی اوضاع سخت میشود… وقتی به ناامیدی نزدیک میشوم… وقتی ترسِ “اگر جواب ندهد چه؟!” در من رخنه میکند، شیوه نوینی از تفکر را به من بیاموزد.. و مرا از نجواهای ناامید کننده ذهن جدا و روزی نو را برایم آغاز کند…
با یک کلیپ انگیزشی، حتی یک جمله امید بخش، آرامش را جایگزین نگرانیها و ایمان را جایگزین ترسهایم نماید…!
با “آرامش در پرتو آگاهی” هماهنگی را، به درونم باز گرداند!
یا یک فایل مثل “همین لحظه ابهترین زمان برای شروع است” به من یادآور شود که برای شروع!!!، نیاز به سرمایه بالا نیست… همین حالا و از همین جا که هستم هم میتوانم شروع کنم!!!…
یا یک چیزی مثل روانشناسی ثروت، به من بگوید که تمامِ داستانِ پول فقط یک “باور” است… نه سرمایه اولیه، نه پدر و مادرِ پولدار، نه اوضاع اقتصادی، نه شهر و کشور، نه سن و سال و نه هیچ چیزِ دیگری…!
دلم یک راهنما مثل “قانون آفرینش” میخواست… تا نیرویی را در درونم که چیزهایی میبیند و آگاهی و یقینی دارد که من هنوز قادر به درکش نیستم را به یادم آورد.. تا به من بیاموزد “خداوند چگونه فکر میکند”…” چه قوانینی بر جهانش مقرر کرده“… ” جهان چگونه کار میکند”… و چگونه اتفاقاتِ زندگیام را به کنترل در آورم؟!!! چگونه هر آنچه را میخواهم تجربه کنم؟!
00:00 | 07:30
00:00 | 13:30
من راهش را پیدا کردم…
سالها طول کشید، مدتها مطالعه کردم… حتی برای خواندنِ مطالبِ بیشتر، تندخوانی را آموختم… و بالاخره آن همه کنکاش، مطالعه، تحقیق، تجربه و … و نیز زمانی مفصل برای مطالعه قرآن به من این قوانین را آموخت…
به یاد دارم زمانی که پای مطالعه این کتاب شگفت انگیز (قرآن) مینشستم، زمان، مکان و هم چیز برایم به فراموشی سپرده میشد و فقط از پنجره اتاقم روشن شدن یا تاریک شدنِ آسمان را میدیدم…
قرآن به من راهش را نشان داد… معنای جدیدی از خداوند در ذهنم ساخته شد…
خداوند من را هدایت کرد … قوانینش را به من آموخت… نعمت و ثروتِ بی شماری به من بخشید... روابطی عالی، دوستانی فوق العاده، سلامتی… و نعمتی بعد از یک نعمتِ دیگر!!!
خداوند مرا به فراتر از آنچه که در آروزهایم بود رسانید
زمانِ زیادی طول کشید، انرژی زیادی صرف شد، تعهدِ فراوانی به کار رفت و ایمانی پولادین با من بود تا توانستم فکرِ خداوند را بخوانم… و تغییر کنم… اکنون اینجا هستم و هر آنچه را که از خداوند خواستهام، حتی فراترش را بر من بخشیده است… در جایگاهی هستم که میتوانم هر آنچه را که میخواهم، داشته باشم…
اما هرگز فراموش نکردم که در تمامِ این مسیرِ شگفت انگیز همواره، جای یک همسفر، یکی مانند عباس منشِ امروز یک جایی مثلِ “اینجا” برایم خالی بود تا این تغییر را برایم آسان تر، قدمهایم را استوارتر، یقینم را افزون تر و ایمانم را راستین تر نماید…
پس مانند پدری که به خاطر گذراندنِ کودکیاش در فقر و کمبود، به خاطر تمامِ آروزهایی که بر دلش مانده … تمامِ اسباب بازیهای که نخریده … تمام کیک تولدهایی که نخورده … تمام هدیههایی که نگرفته… و تمام بازیهایی که تجربه نکرده است، تصمیم میگیرد بهترینِ همهٔ اینها را برای فرزندش انجام دهد، تصمیم گرفتم همهٔ آنچه را که جای خالیاش را در این برهه تغییر احساس میکردم… تمام آنچه به امید، اطمینان و ایمانِ من در این مسیر میافزود، همه و همه را مثل یک مرجع برای آنانکه:
مصمم به تغییرِ شرایطشان هستند!
تصمیم گرفتهاند آرزوهای نامرئیشان را باور کنند!
و تصمیم گرفتهاند خداوند را باور کنند…! آماده کنم…
اکنون آن جای خالی، آن همراه و همدمی که در آن برههٔ سختِ تغییر میخواستم “گروه تحقیقاتی عباس منش” است!!!
من گروه تحقیقاتی عباس منش را بر پایه اشاعه توحید و یکتاپرستی بنا نهادهام تا همهٔ ما که اینجا جمع شدهایم، همواره به یاد داشته باشیم که خداوند، تنها منبع قدرت و ثروت است… و خداوند در درونِ ماست... و برایمان مقرر کرده که شاد، خوشبخت و سعادتمند باشیم…
این الهیترین شیوه برای زندگی است…
ما برای تجربه این شیوه به دنیا آمدهایم!
این نوعِ نگاه، کنترلِ آگاهانه زندگیتان را در دستتان قرار میدهد… و به شما آرامش میبخشد…! جهان در برابر این نوع نگاه فقط میتواند روی نیکویش را نشان دهد…!!!
پس نیکو زندگی میکنیم و جهان را جای بهتری برای زندگی میکنیم…
برای تهیه ی بسته های آموزشی سایت عباس منش با تخفیف های باور نکردنی با ما تماس بگیرید.
اگر تا به حال از این محصولات به دلیل گرونی نتونستی استفاده کنی بیا اینجا با قیمت های خیلی مناسب تهیه کن
09395229812 نام محصول را پیامک کنید.تلگرام @shahabibook